این خط شریف از آن بنان استوین نقل حدیث از آن دهان است
این بوی عبیر آشناییاز ساحت یار مهربان است
مهر از سر نامه برگرفتمگفتی که سر گلابدان است
قاصد مگر آهوی ختن بودکش نافهٔ مشک در میان است
این خود چه عبارت لطیف استوین خود چه کفایت بیان است
معلوم شد این حدیث شیرینکز منطق آن شکرفشان است
این خط به زمین نشاید انداختکز جانب ماه آسمان است
روزی برود روان سعدیکاین عیش نه عیش جاودان است
خرم تن او که چون روانشاز تن برود سخن روان است *